جدول جو
جدول جو

معنی دره کبود - جستجوی لغت در جدول جو

دره کبود
(دَرْ رَ کَ)
دهی است از دهستان دره کوه بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. واقع در16هزارگزی جنوب راه فرعی چقلوندی به بروجرد، با 240تن سکنه. آب آن از چشمه های کوه باقله کان و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفۀ بیرالوند هستند زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چرخ کبود
تصویر چرخ کبود
کنایه از آسمان، چتر کحلی، گنبد کبود، سقف لاجورد، چرخ خضرا، کلّۀ نیلوفری، چرخ اخضر، چرخ روان، طاق طارم، طارم اطلس، چرخ اخضر، قلزم نگون، چرخ مقوّس، چادر لاجوردی، چرخ دولابی، دریای اخضر، چتر آبگون، چرخ کبود، سقف مینا، چرخ مقوّس، طاق فیروزه، رواق کبود، طاق نیلوفری، پردۀ نیلگون، طاس آبگون، چرخ دولابی، طارم فیروزه، رواق نیلگون، طارم نیلگون، گنبد طارونی، چرخ آبنوس، چرخ چنبری، طارم اخضر، طاق کحلی، خرگاه سبز، چرخ چنبری، چرخ گردان، چرخ بلند، خرگاه گردان، خرگاه مینا، چرخ مینا، رواق زبرجد، چرخ روان، طاق ازرق، طاس نگون، چتر مینا، چرخ نیلوفری، طاق مینا، چرخ بلند، طاق خضرا، کلّۀ خضرا، چرخ دوّار، گنبد لاجوردی، طاس افلاک، چرخ دوّار، چرخ مینا، طاق لاجوردی، چرخ نیلوفری، قبّه خضرا، چرخ خضرا، رواق فلک، چرخ گردان، تشت غربالی، طاق مقرنس، چرخ آبنوس، رواق چرخ برای مثال بدان را بد آید ز چرخ کبود / به نیکان همه نیکی آید فرود (نظامی۶ - ۱۰۹۱)
فرهنگ فارسی عمید
(دِهْ کَ)
دهی است از دهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در12هزارگزی شمال نورآباد. دارای 240 تن سکنه می باشد. آب آن از چشمۀ مرادجان تأمین می شود. ساکنین از طایفۀ چواری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(بَ لِ کَ)
دهی از دهستان میان دربند، بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. سکنۀ آن 200 تن. آب آن از رود خانه قره سو و چاه و محصول آن غلات و حبوب دیمی و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چَ خِ کَ)
کنایه ازفلک اول باشد. (انجمن آرا) (آنندراج). مرادف چرخ ترساجامه و چرخ گندناگون. (از انجمن آرا) (آنندراج). آسمان لاجوردی. (ناظم الاطباء). چرخ کبودجامه. چرخ آبنوسی. کنایه از آسمان و فلک. سپهر نیلگون:
بشادیش بر شادمانی فزود
برافراخت گردن بچرخ کبود.
فردوسی.
از ایوان گشتاسب باید که دود
زبانه برآرد بچرخ کبود.
فردوسی.
ز اهل جنس درین قبۀ کبود که بود
که ملک از او نربود این بلند چرخ کبود.
ناصرخسرو.
بود چو گوگرد سرخ کز بر چرخ کبود
داد مس خاک را گونۀ زر عیار.
خاقانی.
روزکی چند زیر چرخ کبود
دل نهادند بر سماع و سرود.
نظامی.
زردرخ از چرخ کبود آمدی
چونکه بدین چاه فرودآمدی.
نظامی.
بدان را بد آید ز چرخ کبود
به نیکان همه نیکی آید فرود.
نظامی.
باد بیش از مدار چرخ کبود
بر گزیننده و گزیده درود.
نظامی.
رجوع به چرخ ترساجامه وچرخ کبودجامه و چرخ گندناگون و چرخ صوفی جامه شود
لغت نامه دهخدا
(تَپْ پَ کَ)
دهی از دهستان خرم رود شهرستان تویسرکان است که در سی و شش هزارگزی باختر تویسرکان و چهارهزارگزی شمال راه شوسۀ تویسرکان به کرمانشاه واقع است دشتی سردسیر است و 93 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و رود خانه خرم رود و قره چای است و محصول آنجا غلات و حبوبات و صیفی و لبنیات است و شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی قالی بافی است. راه مالرو دارد و تابستان از ولاشجرد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دَ کَ)
دهی است جزء دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل. واقع در 18هزارگزی شمال خاوری گرمی و 18هزارگزی راه شوسۀ گرمی به بیله سوار، با 760 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ جُ)
دهی است از دهستان دهدز بخش دهدز شهرستان اهواز. واقع در 12هزارگزی جنوب باختری دهدز. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نِ کَ)
دهی است جزء دهستان قره کهریز بخش سربند شهرستان اراک در 43 هزارگزی شمال خاوری آستانه و 14 هزارگزی راه مالرو عمومی با 837 تن سکنه. راه آن مالرو است و از عقیل آباد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مِ لِ کَ)
دهی از دهستان آب سرده است که در بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
قریه ای است هفت فرسنگی میانۀ جنوب و مغرب رامهرمز. (فارسنامۀ ناصری). دهی است از دهستان رغیوه بخش رامهرمز شهرستان اهواز واقعدر 45هزارگزی شمال باختری رامهرمز و 12هزارگزی جنوب راه شوسه نفت سفید به هدام دشت، با 500 تن سکنه. آب آن از چاه وراه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین آن از طایفۀ سادات غرابی هستند. این آبادی را سیدیونس نیز میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ بَ)
بندی که جلو و پیش دره ای بندند تا آبهای طغیانی در آن گردآید و بوقت حاجت بگشایند. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان ایرج بخش اردکان شهرستان شیراز. واقع در 93هزارگزی خاور اردکان و 6هزارگزی راه شوسۀ شیراز به بوشهر، با 344 تن سکنه. آب آن از چاه و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران 7)
لغت نامه دهخدا